ASTAN
شنبه 5 شهريور 1390برچسب:, :: 0:16 ::  نويسنده : دارا

مسجد قبا در 3 سکانس

سکانس اول/ دیروز: چند ماه پیش دانشجویانی که اکثرا هیچ اعتقادی به دین و خدا و پیغمبر نداشتند و شاه بیت شعارهایشان در تجمعات دانشگاه" زندان شکنجه اعدام، این است دین اسلام" بود، می خواستند برای یافتن پایگاهی اجتماعی و دینی! به مسجد قبا روند تا از حمایت آقای سید علی محمد دستغیب- که از این پس او را "حضرت آقا" می نامیم- برخوردار شوند. در مقابل، دوستان ما نیز به این نتیجه رسیده بودند که بایستی با حضور در مسجد قبا از این اتفاق نامیمون و منافقانه جلوگیری کنند. تصمیم گیری در خصوص این امر مهم به عهده گروهی بود که بنده نیز از اعضای آن گروه بودم. به خاطر دارم که وقتی با افراد مختلف- آن هم کسانی که اصطلاحا کاملا سرخط بودند- در این خصوص مشورت می کردیم همه آنها ما را از این امر برحذر می داشتند و می گفتند: "شما جوانید و تاریخچه این مسجد را نمی دانید. هیچ کس جرات نزدیک شدن به آن جا را ندارد. اصحاب مسجد با هیچ کس شوخی ندارند و در اولین اعتراض به قصد کشت مورد ضرب و شتم قرار می گیرید و ..." مثال هایی را هم در تایید سخنانشان می آوردند. مانند ضرب و شتم شدید حسین شریعتی- دوست عزیز خودم- در مسجد و در حضور "حضرت آقا" و میرحسین موسوی، در همین چند ماه پیش به جرم اینکه چرا در هنگام حضور میرحسین در مسجد قبا، از جایش بلند شده تا سوال بپرسد! (این مدعیان آزادی بیان لااقل اجازه سوال کردن را هم نداده بودند تا ببینند اگر سوال، سوالی نامربوط است او را اینچنین مورد لطف قرار دهند! آقایان در همان ابتدای برخاستن او را به زیر مشت و لگد گرفته بودند و بعد هم به بیرون از مسجد هدایت کرده و در اتاقکی کنار مسجد در حالی که چوب و چماق در دست داشتند، چنان لطفی را درحقش کرده بودند که بنده خدا تا صبح را در بیمارستان در حالت بستری به سر برد!) این برخوردهای فیزیکی شدید آقایان با منتقدان خود سبب گشته بود تا مسجد معروف به آتشی ها یا همان قبا، به عنوان پایگاه یک جریان فکری خاص در شیراز از ابهتی فوق العاده در اذهان مردم و مسئولین فارس برخوردار شود، به حدی که تصور برخورد با این آقایان بعضا محترم نیز امری محال به نظر می رسید.

سکانس دوم/ امروز: امام خامنه ای (روحی له الفداه) بارها در فرمایشات خود با تعابیر مختلف به این موضوع اشاره فرموده اند که نسل سوم انقلاب از خود ما که انقلاب کردیم، انقلابی ترند و البته هضم این جمله برای بسیاری از نخبگان گران می آمد. صحت و سقم این فرمایش امام خامنه ای(روحی له الفداه) با بررسی عملکرد افسران جنگ نرم امروزی کاملا نمایان است (طبعا دوستان در این بررسی عملکرد، به این پیش زمینه نیز واقفند که جنگ نرم امروزی با هجمه های تبلیغاتی عظیم استکبار جهانی به مراتب از جنگ سخت اوائل انقلاب و نیز 8 سال دفاع مقدس سخت تر می نمایاند)

به همت همین نسل سومی های مورد اشاره امام خامنه ای (روحی له الفداه)، این روزها حال و هوای مسجد دیدنی است. همه می دانیم که پس از تجمعات متعدد مردمی در اعتراض به عملکرد "حضرت آقا" و درخواست عموم ولایتمداران فارس از مسئولین مبنی بر عمل بر طبق قوانین و عدم تساهل و تسامح در برخورد با آقایان، با دستور شورای تامین مسجد پلمپ گشت. پس از آن با اصرار اصحاب مسجد، نظام اسلامی بار دیگر بر آنها منت نهاد و با عفوی کریمانه مسجد را مجددا در اختیار آقایان قرار داد تا فرصتی مجدد را برایشان فراهم کرده باشد. از آن پس هر شب نسل سومی های دوستدار ولایت نیز مانند سایر نمازگزاران در مسجد حضور می یابند و نماز را به همراه آقایان به جماعت می خوانند تا شاید این حضرات بخاطر حضور ولایتمداران شرم کنند و دست از این اقدامات سخیفشان بردارند. اما نکته آنجاست که به دلیل حضور همین عده معدود دانشجویان در مسجد، جناب آقای مرجع خیلی معظم تقلید، جرات اقامه نماز در مسجد را ندارد و به ناچار هر شب طلاب وی، امام جماعت می شوند! هر چند دانشجویان بیچاره، برخلاف سینه چاکان مسجد قبا، نه چوبی دارند و نه چماقی که کسی از آنان بترسد. علاوه بر آن طلاب عزیز "حضرت آقا"، آنچنان به هنگام ورود به مسجد، دانشجویان را تفتیش بدنی می کنند که گویی قرار است وارد بیت رهبری شوند! و طبیعی است که حتی اگر دانشجویان قصد گوشمالی "حضرت آقا" را هم داشته باشند با وجود این تدابیر شدید امنیتی! و نیز حضور همیشه در صحنه طلاب خیلی خوش اخلاق وی! امکان تحقق این امر توسط دانشجویان عقلا محال به نظر می رسد.حال به زعم شما چرا این "حضرت آقا" اینقدر ترسیده است و به همین راحتی پایگاه چند ساله خویش را رها ساخته است؟! اینها همه در صورتی است که بپذیریم اگر امکان آسیب دیدن فردی محتمل باشد آن فرد می تواند عرصه را رها کرده و در کنج خانه مشغول عبادت شود. در صورتی که تشیع هرگز چنین آموزه هایی نداشته است و اباعبدلله(ع) مصداق بارز قیام علیه ظلم و جور با وجود پرداخت هزینه های گزاف بود. طبیعی است اگر اینان واقعا به عقاید شیعه پایبند هستند و نیز واقعا به این نتیجه رسیده اند که حاکمان فعلی حکام جور هستند و دیکتاتور هستند و جنایت می کنند و رای مردم را به قول "حضرت آقا" در گاودانی ریخته اند و ... بایستی بپا خیزند، ولو اینکه هزینه ای را نیز بپردازند.( هر چند عرض شد که اینها همه توهماتی است برای توجیه ترس از حضور در مسجد و اصولا قصد تعرض به این "حضرت آقا" توسط هیچ گروهی وجود ندارد، علاوه بر آنکه اگر قصد چنین امری نیز وجود داشته باشد بنا به دلایلی که ذکر گردید امکان تحقق آن محال است)

انصافا این روزها حال و هوای مسجد دیدنی است.

سکانس سوم/ فردا:...

 

شنبه 5 شهريور 1390برچسب:, :: 0:16 ::  نويسنده : دارا

مقدمه: متن ذیل سخنرانی ایراد شده توسط حجت السلام سید علی محمد دستغیب در تاریخ ۳/۳/۱۳۷۶( یک روز پس از پیروزی آقای خاتمی- کاندیدای مورد حمایت ایشان- در انتخابات ریاست جمهوری) می باشد. گاهی تنها لازم است مواضع افراد را به آنان یادآوری کنیم، بی هیچ تحلیل و بررسی و اضافه ای. همین...

"و امروز هم به برکت امام زمان(عج) و رهبری حضرت آیت الله خامنه ای(ایده الله تعالی)، مردم ایشان را به عنوان یک عالم و فقیه وسلاله پیغمبر می شناسد و دوست می دارند و اگر به عنوان رئیس جمهور به کسی رای می دهند مردم به دهان رهبر معظم نگاه می کنند، به فرمان و امضای ایشان توجه دارند و نگاه می کنند، این یک واقعیت است. یعنی ایشان اگر فرموده بود یک فرد دیگری باشد، فلانی نباشد، مردم همان را انجام می دادند.

مردم مسلمانند و شیعه هستند. همه باید بدانند که هم رهبر معظم و هم مردم متدین بیدارند و مردم به خاطر احترام به ولایت رای می دهند. اگر می گویند نه، پس به خاطر چه چیزی است؟ مردم مومن و مسلمان به این جهت به آقای خاتمی رای دادند که ایشان اول رفتند از مقام معظم رهبری اجازه گرفتند.

من خودم از جمله افرادی بودم که از آقای خاتمی سوال کردم، گفتم شما خدمت آقای خامنه ای رسیده اید یا نه؟ نظر ایشان را سوال کرده اید؟ اجازه داده اند یا نه؟ ایشان توضیح دادند که من خدمت مقام معظم رهبری رفته و اظهار ارادت به ایشان کرده ام و گفتم شما را به عنوان ولی امر مسلمین و ولی فقیه قبول دارم،که ایشان هم لطف کردند و اجازه فرمودند.

ما که چیزی نیستیم، اگر کسی از آقای خاتمی حمایت کرد اول بخاطر نظر مقام معظم رهبری بوده است. نظر مقام معظم رهبری است، همه مردم نظر و توجه به رهبر معظم دارند، از این به بعد هم همین طور است. آیا مردم رای داده اند که یک نفر بیاید مقابل مقام معظم رهبری بایستد!؟ هیچ وقت این طور نیست؛ اینجا تا ایشان یک حرفی می زنند همه تسلیم هستند و واقعا همه حرف ایشان را قبول می کنند. حتی احیانا اگر خلاف سلیقه شان هم باشد. یعنی واقعا این طور مطیع هستند. بالاخره رهبر است و حرف ایشان مهم است. این نعمتی است واقعا..... ملاک سخن حضرت آیت الله خامنه ای ایده الله تعالی است. درست است که میزان رای ملت است. این را هم امام و هم مقام معظم رهبری فرموده اند. اما مردم  به این کاندیداها پس از امضای آیت الله خامنه ای رای دادند. یعنی اگر واقعا ایشان گفته بودند نه، یا شورای نگهبان تایید نکرده بود، آیا مردم رای می دادند؟ البته نه! پس وقتی نظر ملاک ایشان است و چهار نفر هم مورد امضا هستند، خوب غلط است که بنده و شما به خاطر کاندیداها بر سر هم بزنیم. اصلا معنی ندارد هم قبل از انتخاب و هم بعد از آن معنی ندارد، و قبل از این هم معنی نداشت، که دو برادر با هم نزاع بکنند. پدر هم یکی است، پدر هم حضرت آیت الله خامنه ای است. دو برادر که نباید با هم دعوا کنند. اگر ادعای عرفان داریم، حال بالاخره ادعا هست، آن واقعه را که کسی نمی داند، به موقع خودش هم، سیاست دینی داریم، سیاستمان از عرفانمان جدا نیست. شکر خدا همه خوب و تابع رهبری هستند، یک خط هم بیشتر نیستیم، یک خط هم بیشتر نداریم و آن خط یا حسین است. یا حسین یا حسین یا حسین...

خدایا به حق محمد و آل محمد (ص) گناهان ما را ببخش و بیامرز

 مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای توفیق و حفظ عنایت بفرما"

( ضمنا فایل صوتی سخنرانی مذکور موجود می باشد)

شنبه 5 شهريور 1390برچسب:, :: 0:16 ::  نويسنده : دارا

حسین یک درس بزرگتر از شهادتش به ما داده است و آن نیمه تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. حجی که همه اسلافش، اجدادش، جدش و پدرش برای احیای این سنت جهاد کردند، میگذارد و شهادت را انتخاب می کند. این حج را می گذارد و به پایان نمی برد تا به همه حج گزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مومنان به سنت ابراهیم بیاموزد که:

اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا با خانه بت مساوی است...

چنانکه حسین، همان که حج را نیمه تمام گذاشت، کسانی که در غیبت حسین همچنان به طواف ادامه دادند مساوی هستند با کسانی که در همان حال بر گرد کاخ سبز معاویه در طواف بودند. زیرا شهید که حاضر است در همه صحنه های حق و باطل، در همه جهادهای میان ظلم و عدل حاضر است، حضور دارد، می خواهد با حضور خویش این پیام را به همه انسانها بدهد که:

وقتی در صحنه نیستی، وقتی که شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل نیستی، هر کجا می خواهی باش؛ چه به نماز ایستاده باشی، چه به شراب نشسته باشی هر در یکی است.

شهادت: حضور در صحنه حق و باطل همیشه تاریخ است؛ و غیبت: آنهایی که حسین را تنها گذاشتند. و همه غائبان هم با یکدیگر برابرند. هر سه تیپشان یکی است: چه آنهایی که حسین را تنها گذاشتند تا ابزار دست یزید باشند و مزدور او، چه آنهایی که در هوای بهشت به کنج خلوت عبادت خزیدند و با فراغت و امنیت حسین را تنها گذاشتند و از دردسر حق و باطل کنار کشیدند و در گوشه محرابها و زاویه خانه ها به عبادت خدا پرداختند، و چه آنهایی که مرعوب زور شدند و خاموش ماندند.

زیرا در آنجا که حسین حضور دارد- و در هر قرنی و عصری حسین حضور دارد!- هر کس که در صحنه او نیست، هر کجا که هست، یکی است. مومن و کافر، جانی و زاهد یکی است.

این است معنی این اصل تشیع که قبول هر عملی، یعنی ارزش هر عملی، به "امامت" و به "رهبری" و به "ولایت" بستگی دارد، واگر او نباشد، همه چیز بی معنی است و می بینیم که هست...

علی شریعتی، مجموعه آثار، جلد9، حسین وارث آدم، صفحات 204 و 205

مقدمه: سعی بر این است تا در این مقاله هیچ تحلیلی صورت نگیرد. لذا صرفا به بیان مستقیم صحبت های حضرت روح الله و در مقابل آن، برخی اصلاح طلبان بسنده می کنم.

"ما اسلام را می خواهیم. مقصد ما نفت نیست تا اگر یک نفر نفت را ملی کرده، اسلام را کنار بگذاریم، برای او سینه بزنیم. هر کس را دیدید با هر اسمی، دعوی هر چی که می کنند، ببینید مقالاتشان چه جوری است، در روزنامه مقالاتشان را می نویسند"

بنا به توصیه حضرت امام به روزنامه های جریان موسوم به اصلاح طلب مراجعه می کنیم تا ببینیم در تقابل دین و آزادی کدام یک را برمی گزینند.

·        اگر حجاب و پوشش مانع حضور زن و بروز شخصیت زن شود قطعا مضر است (سید محمد خاتمی ، همبستگی 16/9/87 صفحه 2)

·       در تعارض تکالیف دینی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است. متاسفانه فقهای ما اطلاعات برون دینی ندارند و متوجه این نکات نیستند. (عبدالکریم سروش ،صبح امروز، 16/6/78)

·       ارزش های دینی دائما در تغییرند. اگر روزی فاطمه(س) می گفت بهترین زنان کسی است که نامحرم او را نبیند، امروز کسی نمی تواند این را بپذیرد. به نظر من گفتار فاطمه که بهترین زنان کسانی اند که (لایرین احدا و لا برهن) و رفتار او در پنهان شدن از مقابل فرد نابینا نمی تواند الگوی رفتاری زنان ما باشد. (عبدالکریم سروش، ماهنامه زنان ،دی ماه 78، شماره 59)

·       مردم حق دارند همه ی مسئولین را به سوال کشیده و از آنها انتقاد کنند حتی اگر آن مسئول ،پیامبر و امام معصوم باشد. بلکه به خود خدا هم می توان اعتراض کرد و او را فتنه گر نامید. (محمد کاظم محمدی اصفهانی ، روزنامه ی ایران 24/4/79)

·       تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است. (غلامرضا سالار بهزادی ، روزنامه صبح امروز ، 23/8/78)

·       در مسائل حکومت و سیاست فعل و قول معصوم حجت نیست. زیرا این قیبل احکام تاریخی و زمانی اند. آنچه در صدر اسلام بوده باید با قوانین امروز حقوق بشر سنجیده شود. ممکن نیست پایه های اصلی زندگی سیاسی و اجتماعی انسان بر استنباط از متون دینی مبتنی شود. (محمد مجتهد شبستری ،ماهنامه کیان، بهمن 88)

·        هنرمند اصیل هم به نحوی به فضای زنده و البته آمیخته به ابتذال نیاز دارد و در یک فضای پاکیزه شده و تحت سانسور، از دل و دماغ می افتد. (بهروز افخمی، کیهان 2/8/79)

·       همجنس بازی در کشور ما باید آزاد باشد. از جهت حقوقی نباید ممنوع باشد گرچه از نظر اخلاقی زشت است. (سعید حجاریان ،روزنامه صبح امروز )

و سرانجام اساس کلام از زبان نماد اصلاحات بیان شد:

·       اگر دین در برابر آزادی قرار بگیرد، این دین است که باید محدود شود نه آزادی (سید محمد خاتمی، دانشگاه تهران ، اولین سالگرد دوم خرداد)

حال توجه دوستان سینه چاک حضرت روح الله! را به کلمات گهربار امام راحل(ره) جلب می کنم:

·       من می بینم بدبختی هایی که از دست همین اشخاص که فریاد آزادی می کشند برای ملت ایران. من بدبختی را دارم می بینم. بدبختی ملت ما آن وقتی است که ملت ما از قرآن جدا باشند، از احکام خدا جدا باشند، از امام زمان جدا باشند. ما آزادی در پناه اسلام می خواهیم، استقلال در پناه اسلام می خواهیم، اساس مطلب اسلام است.

·       مسیر غیر مسیر ماست. مسیر ما اسلام است. ما اسلام می خواهیم، ما آزادی که اسلام توی آن نباشد نمی خواهیم. ما اسلام می خواهیم، آزادی که در پناه اسلام است، استقلالی که در پناه اسلام است ما می خواهیم. ما آزادی و استقلال بی اسلام به چه دردمان می خورد؟! وقتی اسلام نباشد، وقتی پیامبر اسلام مطرح نباشد، وقتی قرآن اسلام مطرح نباشد، هزار تا آزادی باشد! ممالک دیگر هم آزادی دارند ما آن را نمی خواهیم.

·       جلوگیری از فساد، آزاد قرار ندادن جوان ها را در اینکه در این مراکز فحشا وارد بشوند، هروئینی بشوند و امثال ذلک، جلوگیری از اینها، اسمش جلوگیری از آزادی نیست. اسمش عمل کردن به نفع جوان هاست.

·       شما معلم ها و اساتید توجه کنید به این که غرب به ما چیزی نمی دهد که مفید باشد. دارد چیز مفید اما به ما نمی دهد. صادر نمی کند. آنی که برای ما صادر می کند آن چیزهایی است که مملکت های ما را به تباهی می کشد، آزادی صادر می کند اما آزادی برای اینکه هر که هر فحشایی می خواهد بکند آزاد است! مع الاسف اینهایی هم که در ایران هستند و آزادی طلب هستند باز وقتی که می ببینند یک چیزی که برای مملکت ما تباهی داشته است و جلویش را گرفتند آنها فریادشان در آمده است که اختناق است! اختناق این است که قلم هایی که بخواهند به نفع یک کشوری، به نفع کشور شما، به نفع اسلام شما، به نفع ملت شما به کار برود جلویش بگیرند. اگر چنانکه یک چیزی که به ضرر جامعه هست، بر ضرر نهضت ما است، بر ضرر کشور ما هست، توطئه در کار باشد، جلویش را بگیرند، این اسمش اختناق نیست، این اسمش جلوگیری از فساد است. این دو تا را، باید این دو مرز را از هم جدا کرد

·       اسلام را معرفی کردند به اینکه اولا مکتبش بیش از اینکه یک نمازی خوانده بشود و اینها، نیست و کاری به زندگی مردم ندارد، کاری به دنیای مردم ندارد.

·       آزادی قلم و آزادی بیان معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور قلمش آزاد است که بنویسد. بر خلاف انقلابی که مردم پایش خون داده اند بنویسد. همچو آزادی صحیح نیست. قلم آزاد است که مسائل را بنویسد. لکن نه این که توطئه بر ضد انقلاب بکند.

·       به اسم اینکه زن را می خواهند آزاد کنند ظلم کردند به زن. ظلم ها کردند به زن؛ زن را از آن مقام شرافت و عزت که داشت پایین کشیدند. آزادی را از زن و مرد سلب کردند. زن ها و جوانان ما را فاسد الاخلاق کردند. شاه می گفت زن باید "فریبا" باشد! البته با آن نظر حیوانی که او داشت. با آن نظر جسمانی و مادی و حیوانی که او داشت زن را نظر می کرد. از مقام انسانیت زن را فرو کشید به مرتبه ی یک حیوان.

·       افکار جوان های ما، پیرمردهای ما، تحصیل کردهای ما، روشن فکرهای ما، بسیاری از این افکار، وابسته به غرب است. وابسته به آمریکا است. لهذا حتی آنهایی که سوء نیت ندارند و خیال می کنند می خواهند خدمت بکنند به مملکت خودشان، از باب اینکه راه درست نمی دانند و باورشان آمده است که ما باید همه چیز را از غرب بگیریم، این وابستگی را دارند.

شنبه 5 شهريور 1390برچسب:, :: 0:15 ::  نويسنده : دارا
 

موج عشق تو اگر شعله به دل ها بکشد
رود را از جگر کوه به دریا بکشد

گیسوان تو شبیه است به شب؛ اما نه،
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد!

خودشناسی قدم اول عاشق شدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد

عقل یکدل شده با عشق، فقط می‌ترسم
هم به حاشا بکشد، هم به تماشا بکشد

زخمی کینه من! این تو و این سینه‌ من
من خودم خواسته ام کار به اینجا بکشد

یکی از ما دو نفر کشته به دست دگری است
وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد

فاضل نظری

آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان درآستان جانان و آدرس astan.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان